قلب طلائی
نویسنده:
زهرا اسدی
امتیاز دهید
گرمای خورشید دیگر آن داغی ظهر را نداشت و انوارش تقریبا به صورت مایل می تابید. امواج نسبتا آرام دریا تن های گرما زده را به یک شنای جانانه دعوت میکرد.عده زیادی خود را به آب زده و با سر و صدا سرگرم شنا بودند. بعضی هم از لذت دیدن بهره می بردند.
آذر به همراه خانواده اش در شمال زندگی می کنند .پدرش افسر نیروی دریایی است برای ماموریت به جنوب اعزام می شوند. قبل از سفر اذر در دریا درحال غرق شدن توسط مردی نجات داده می شود کسی که بعداها نقش بیشتری در زندگی اذر خواهد داشت.
آذر عاشق کسی می شود که به اجبار جنگ قادر به بودن کنارش نیست .جنگ دیواری می شود بین آذر و مهرداد. برای اینکه بدانید نتیجه چیست حتما بخوانید.
بیشتر
آذر به همراه خانواده اش در شمال زندگی می کنند .پدرش افسر نیروی دریایی است برای ماموریت به جنوب اعزام می شوند. قبل از سفر اذر در دریا درحال غرق شدن توسط مردی نجات داده می شود کسی که بعداها نقش بیشتری در زندگی اذر خواهد داشت.
آذر عاشق کسی می شود که به اجبار جنگ قادر به بودن کنارش نیست .جنگ دیواری می شود بین آذر و مهرداد. برای اینکه بدانید نتیجه چیست حتما بخوانید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قلب طلائی
من این کتابو چند روز پیش تموم کردم..به نظرم خیلی قشنگ بود..وقتی کتابو میخوندم اصلا متوجه گذر زمان نمیشدم..!! الآن هم تصمیم دارم ششمین رمان خانم اسدی رو بخونم.
از نویسنده محترم ممنونم به خاطر این رمان زیبا.
من در حال خوندن این رمان هستم..به نظرم خیلی جالبه..این کتاب چهارمین اثر این نویسنده هست که میخونم.. تصمیم دارم همه آثار خانم اسدی رو بخونم.
با سپاس
من این کتابو تهیه کردم و تا حالا سه چهارمشو خوندم تا اینجا که به نظرم واقعا کتاب خوبیه . بدون شاخ و برگ اضافی و بدون توصیفهای اضافی و کسل کننده از محیط داستان و طبیعت و برگ و درختان و سبزه ها خیلی خوب داستانو پیش برده به شکلی که خیلی راحت خودتو میتونی تو اون فضا احساس کنی.. من که خیلی خوشم اومد. و قصد دارم که حتما اونو بخرم و تو کتابخونم داشته باشم . به شمام پیشنهاد میکنم حتما بخرینش.
اين ديدگاه به علت نگارش فينگليش حذف گرديد
[edit=wizared]1391/12/13[/edit]
اين ديدگاه به علت نگارش فينگليش حذف گرديد
[edit=wizared]1391/12/13[/edit]
(!)(!)(!)
اين ديدگاه به علت نگارش فينگليش حذف گرديد
[edit=wizared]1391/12/13[/edit]